اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد ؛ بدون کار "خدا" بوده ! , اگه بی محابا دلها قبل از دستها بهم گره خورد ؛
بدون کار "خدا" بوده ! , اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا خورد نشی ؛ بدون تنها محرمت
"خدا" بوده ! , حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهائی خفت کرده ؛ شک نکن تنها مرهمت "خداست" که ؛ از
سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت گیر آوورده !
يکشنبه سی یکم 6 1387
به قدر هر چه گل دیدم مرا ازار کردی تو
                                    خیانت را دوباره در دلم تکرار کردی تو
عجب دیوانه بودم من که بستم دل به چشمانت
                                    و کار قلب این دیوانه را دشوار کردی تو
شنیدم بارها با دیگران بودی ولیکن حیف
                                   شهامت مال هر کس نیست پس انکار کردی تو
شبی که دیدمت با دیگری در کوچه جا خوردی
                                  و ناچاراین طلوع تازه را اقرار کردی تو
نمی بخشم تو را او را و هرکس را که بد باشد
                                  خدایم خود تلافی میکند هر کاری کردی تو
نمی بایست نفرین اخرپیمان ما باشد
                                  مرا اما به این کارغلط ناچارکردی تو
چه حسنی داشت درد این شکست تلخ میدانم
                                 مرا از خواب عشق و عاشقی بیدار کردی تو
يکشنبه سی یکم 6 1387
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت الوده به خون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان ادم
زهر دشمنی در خونشان جوشید:
ادمیت مرد! گر چه ادم زنده بود.
بعد دنیا هی پر از ادم شدو این اسیاب گشت و گشت......
قرن ها از مرگ ادم هم گذشت.ای دریغ.......ادمیت بر نگشت!
قرن ما روزگار مرگ انسانیت است.سینه دنیا ز خوبیها تهی ست.
صحبت از ازادگی پاکی مروت ابلهی ست!
من که از پژمردن یک شاخه گل .... از نگاه ساکت یک کودک بیمار....از فغان یک قناری در قفس....
از غم یک مرد در زنجیرـ حتی قاتلی بر دارـاشک در چشمان و بغضم در گلوست.
وندرین ایامزهرم در پیاله واشک وخونم در سبوست.مرگ او رااز کجا باور کنم.
صحبت از پژمردن یک برگ نیست.....دست خون الود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند.
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا انچه این نامردان با جان انسان میکنند.
صحبت از پژمردن یک برگ نیست. فرض کن : مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست !
فرض کن : یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست.در کویری سوت و کور....
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور..... صحبت از مرگ محبتمرگ عشق....
حرف دل من ......گفتگو از مرگ انسانیت است!.......
يکشنبه سی یکم 6 1387

از همین جا از این سوی فاصله خیس و باران زده بین مان میخواهم ارزو های سال
جدیدم را برایت بنویسم و تو انها را بخوانی. اول این که سال جدید خیلی خیلی خیلی
دوستم داشته باشی . دوم اینکه امیدوارم یک معجزه رخ بده و من مورد اعتمادترین
موجود زندگیت بشم. راستی الان هم تو به من اعتماد داری ولی اگر به اندازه فاصله
بینمون به من اعتماد داشته باشی یعنی خیلی خیلی خیلی مورد اعتمادت هستم.
سوم اینکه تو یکی از این روزهای سال جدید بعد از این همه دوری بیایو منو پیدا کنی .
اخه خیلی وقته دارم دنبال گمشده ام میگردم............

يکشنبه سی یکم 6 1387
فرهنگ معین در مورد دین مادها چنین می‌گوید:
از مذهب ماد نیز اطلاع درستی در دست نیست ولی از تصویر برجسته‌ای که در "قیزقاپان" از دوره ماد پیدا شده و آن پادشاه و روحانی را در دو طرف مشعل آتش‌ نشان می‌دهد،‌ برمی‌آید که مادها هم میتراپرست و آتش‌پرست بوده‌اند و اگر گفته تاریخ نویسان راست باشد که زردشت از کنار دریاچه "چیچست" برخاسته باید گفت مادها نیز به دو نیروی آهورامزدا و اهریمن عقیده داشتند، بنابر عقیده همین محققان مغ‌ها که طایفه روحانی مادها بودند، مذهب را با سحر و جادو آلوده ساختند و زردشت چون خواست دین را پاک گرداند مغ‌ها بر او شوریدند و وی به ناچار به باختر رفت و در آنجا دین خود را گسترد"
در زمان مادها (یا شاید بسیار پیش از آن) زردشت از میان ایرانیان برخاست و به دین و آئین کهنی که از زمان های پیش میان این قوم معمول بود خرده گرفت و راه و روشی نو در پرستش خداوند بنیاد کرد. زردشت به راهنمائی مردمان پرداخت اما بزرگان و پیشوایان دین کهن با او ستیزگی کردند و زردشت ناچار از زادگاه خود که شاید سرزمین مادها یعنی آذربایجان بود به سوی خاور ایران گریخت. آنجا فرمانروائی بود ویشتاسپ یا (گشتاسپ) نام، که به دین نو زردشت گروید و همه مردمان را نیز بذیرفتن این آئین خواند. کم‌کم دین زردشت در سراسر ایران رواج یافت و شاید آخرین شاهان خاندان هخامنشی هم آنرا پذیرفته بودند. این دین خاص ایرانیان بود و تا غلبه اسلام در سراسر ایران رواج داشت.
دسته ها : عمومی
يکشنبه سی یکم 6 1387

کد های مخفی گوشی های مختلف
(0- کد ها رو به ترتیبی که خونده میشه یعنی از چپ به راست وارد کنین(نحوه نوشتن کدها رو تغییر دادم. نسبت به لحظات اولی که آپ رو فرستادم. اون موقع یه کم گیج کننده بود. که اصلاحش کردم.). برا راحتی کار هم اعداد و *و# رو با + جدا کردم تا برا خوندنشون مشکلی براتون پیش نیاد .
1- شارپ که اینجا میگم این دکمه س #. اینکه بعضی ها بهش میگن مربع حالمو بهم میزنه.... تو رو خدا بیاین درست تلفظ کنین.
2- پلاس (+) هم فقط برا جدا کردن بکار رفته. دنبال دکمه ش نگردین. ....)

اول این کد رو بگم که اگه به گوشی نوکیا بدینش میاد تمام اطلاعات گوشیتونو میده بهتون که شامل سال ساخت و تاریخ شروع گارانتی و مدت زمان واقعی کارکرد و شماره سریال و همه چی ِ گوشیتونه...
"# + 92702689 + # + *"

کد ریست نوکیا دوتاس. که البته نمیدونم کدومشو همه بلدن . من که هر دوتاشو بلدم!!!
1- اولیش " # + 7370 + # +*"
2- دومیش هم " # + 7780 + # + *" که قدرتش از اولی بیشتره.
3- اینم یه کد فرمت برا سری 6 گوشی های نوکیاس. گوشی رو خاموش کنین بعد:
" عدد سه و ستاره و دکمه Callیعنی دکمه سبز رو با دکمه پاور با هم فشار بدین. گوشی بالا میاد و فرمت میشه... (شیدیلک باز ازم سوتی گرفت.ولی واقعا یادم نیس که این *هم باید باشه یا نه اما فکر کنم کهدرست میگین... یعنی الان این کد برا فرمت کردن سری ۶ درسته!!!!....)

اینو که گفتم کد فرمت تو گوشی Sx1رو هم بگم که"ستاره + شارپ + دکمه پاور"هستش.

کد ریست سامسونگ هم اینه: "# + 2878 + * + 2767 + *"
کد قدرتمند ترش هم اینه که: "# + 3855 + 2767 + * "
(راستی یه نکته در مورد گوشیهای سامسونگ!!.. کدهایی که از سامسونگ میبینین رو اگه وارد گوشیتون کردین و گوشیتون عین ماست فقط نگاتون کرد و هیچ کاری نکرد، اونو نکوبین زمین.هرچند که گوشیهای سامسونگ بجز چندتا مدل بقیشو باید همین کارو کرد باهاشون.... اما کد ها رو بصورت زیر وارد کنین تا جواب بگیرین.
 " کد شما + * + 8999 + # + * ")...

تست UI در گوشی های ال.جی. اینم فقط برا نمک گیر کردن بعضیا......
 " # + * + # + 2945"
تست UI تو گوشی های سونی اریکسون (مجموعه مورد علاقه شدید من !!!! مخصوصا سری Walkman ش.) هم اینه "*>*>>*< " به ترتیب :" راست . ستاره . چپ . چپ . ستاره . چپ . ستاره"(چپ و راست همان حرکت جوی استیک مد نظره!!..)
منظور از تست UIتست تمام بخشهای گوشیه. مثل صفحه نمایش و صفحه کلید و دوربین و ...

دسته ها : موبایل
يکشنبه سی یکم 6 1387
X