سلام خدمت تمام برو بچه های تبیان

از آخرین کاربر عضو شده تا مدیر کل تبیان

من میدونم که تبیان انتقاد پذیر نیست

یعنی مطمئنم با این پست رو تائید نمیکنن یا بعد از تائید یه احضاریه میاد دم خونمون که بفرمائید ... و شما شاکی دارید

بابا بخدا من نمیدونم از دست تبیان چه کار کنم!؟ شما میتونید بهم کمک کنید؟

اون از اون مدرک گرفتن برای تائید نهائی (که 3 بار فرستادم تائید نشد)

اون از اون مشکلات قسمت ویرایش مطلب تبیان (که بجای ویرایش مطلب، صفحه اصلی تبیان رو نشون میده)

اون از اون پستی که با هزار شوق و ذوغ اینجا فرستادم و تائید نشد (دلیلش رو ندونستم)

اون از اون قالبهای قشنگ (برعکس کنید!) بخش وبلاگ (که دو تا خوشکل طراحی کردم که بفرستم که حتما جایزه میگرفت ولی با اون کاری که تبیان با من کرد صد سال دیگه هم نمیفرستم)

ما دلمون رو به تبیان خوش کردیم ولی زد توی ذوغمون (البته قبلا به بلاگفا خوش کرده بودم که اونم 2 تا وبلاگم رو -خدا شاهده- بدون دلیل مسدود کرد)

حالا هم که به تبیان اومدم این بلاها رو به سرم آورد

شرمنده یه جیزی یادم اومد این مشاورین تبیان هم که هی ما رو پاس میدن به همدیگه (انگار کاربران توپ چهل تیکه ان)

حالا وقت گفتم عنوان همین پست هست (((دیگه چی بگم؟)))

این پست چه تائید بشه (چه نشه) پست خداحافظی از وبلاگ تبیان هستش

خدا حافظ وبلاگ تبیان (دیگه هم بر نمیگردم حتی مطالب کاربرانش رو بخونم)

رویا خانوم اگه مارو قابل دونستی به وبلاگ خودم بیا (توی نظرات وبلاگت فرستادم قبلا -منتظرتم-  093eshgh)

گرمی دست هایت چیست که دستهایم آنها را میطلبد ؟ در آینه چشمهایم بنگر چه میبینی؟ آیا میبینی که تو را میبیند؟ صدای طپش قلبم را میشنوی که فریاد میزند دوستت دارم؟
 
کی چه گلی رو دوست داره؟؟
نجار : گل میخک / دندانپزشک: گل مینا/ دزد : گل شب بو / کاسب : گل گاو زبان / نویسنده : گل کاغذی
و من گلی که داره این اس ام اس رو می خونه

ثانیه نگاه، ۳ دقیقه خنده ، ۳ ساعت صفا، ۳ روز آشنایی ، ۳ سال انتظار، ۳۰ سال پشیمونی

کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت به دل آهسته می گویم الهی بی اثر باشد

دنبال کسی نباش که باهاش زندگی کنی ، دنبال کسی باش که نتونی بدون اون زندگی کنی …

ازش پرسیدم چقد دوسم داری؟
گفت: به اندازه های شکوفه های بهاری
و چه راست می گفت…
چون شکوفه های بهاری مهمون دوروزه بودن . . .

دنبال گناهی هستم که مجازاتش تبعیدی به قلب تو بود 

هیچ کس لیاقت اشکاتو نداره اگر داشت اشکتو در نمی اورد.

نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیلی خلوت . تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی …

برگ از درخت خسته میشه ، پاییز همش بهونه است

خدا تو را به کسی چون تو مبتلا سازد.

یه سبد گل واست می فرستم که توش بیست تا گل باشه
۱۹ تا طبیعی و یه دونه ی آخری مصنوعی
تا پژمرده شدن آخرین گل دوستت دارم … 

نمیگم دوستت دارم ..
نمیگم عاشقتم …
میگم دیوونتم …
که اگه یه روز ناراحتت کردم بگی بیخیال دیوونه اس

یادت هست گفتم دوستت دارم و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن؟
رفتم و بزرگ شدم… آنقدر بزرگ شدم که یادم رفت دوستت داشته باشم.

زیر سیگاری با اون که می دونه سیگار همیشه دلشو می سوزونه ولی بازم اون و تو دلش جا می ده ! زیر سیگاریتم

اخر یکروز پرینت قلبمو می گیرم که بدونی با هر هر نفسم صد بار میگم دوست دارم

می دونی چرا بعضی شبا زود صبح می شه؟ چون خورشیدم دلش واسه تو تنگ می شه

بگیر از من تو این دل یادبودی،
که تنها لایق این دل تو بودی،
هزاران خواستند این دل بگیرند،
ندادم چون عزیز دل تو بودی

می گن خدا بهترین نعمتش رو به بهترین بنده اش میده … ولی من که بهترین بنده اش نیستم …پس چرا تو رو به من داده ؟!

عشق واقعی آن است که هر گاه با معشوقت بودی به آن فکر کنی که با او هستی چی هستی نه این که تنهایی کی هستی

دوستت دارم چون تنها ترین فکر تنهایی منی.دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی.دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی.دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی.دوستت دارم چون به یک نگاه،عشق منی

روزگارم گله مندی شده است من بگیرم تو بخندی شده است ازدلم یاد نکردی شاید،عشق هم سهمیه بندی شده است

باز هم ثانیه ها اسم تورا جار زدن و دقایق همه امشب به تو تکرار زدن وسکوتی که دراین عقربها میچرخید نکند در دل تو اسم مرا دار زدن

وقتی یک مرد از ازدواج می ترسه, واسه این نیست که از دل بستن به یه زن می ترسه, بلکه دل بریدن از بقیه زنهاست که اونو میترسونه

توی زندون عشق تو اونقدر شلوغ میکنم و زندون رو به هم میزنم که مجبور بشی منو بذاری توی انفرادی قلبت

کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقی ساغر ندارد بدو گفتم که مجنون تو هستم هنوز آن بی وفا باور ندارد

دوست داشتن بهترین شکل مالکیت و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است

اگه عشقم حقیره ! اگه جسمم کویره ! اگه همیشه تنهام ! اگه خالیه دستام ! هیچ خیال نی!!! برای تو عاشق ترین عاشق دنیام

کاش میشد روی قلب سرنوشت،لحظه های با تو بودن را نوشت

عشق کلید شهر قلبهاست به شرط آنکه : قفل دلت هرز نباشه تا با هر کلیدی باز بشه !!!!!

هرگاه دفتر محبت را ورق زدی، هرگاه زیر پایت خش‌خش برگ‌ها را احساس کردی، هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره خاموش دیدی، برای یک بار در گوشه‌ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو: یادت بخیر

يکشنبه سی یکم 6 1387

وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرا گریه می کنم. پس هر وقت بارون اومد بدون دلتنگتم

میدونی فرق تو با عشق / زندگی و گل چیه؟
عشق یک کلمه اس ولی تو معنای اونی
زندگی یه اجباره ولی تو دلیل اونی
گل یه گیاهه ولی تو عطر اونی

قشنگترین صدای زندگی من تپش قلب توست
و قشنگترین روز زندگی من روز به تو رسیدن است
کدامین شاخه گل زیبا را به خاطر ما شدن تقدیمت کنم که وجود نازنینت عطر تمام گلهاست

میدونی فرق توبا پروانه چیه ؟
پروانه با قشنگیش اسیر میشه ولی تو با قشنگیت اسیر می کنی.

تمام لذتهای دنیا زمانیه که انتظارشو نداری و هیچ لذتی بالاتر از دوست داشتن نیست ،
پس حالا که انتظارشو نداری ” دوستت دارم”

ما نمیتونیم به دلمون یاد بدیم که نشکنه ولی می تونیم بهش یاد بدیم که وقتی شکست لبه های تیزش دست اونی که شکوندش نبره

زندگی مثل یه دیکته اس که غلط می نویسی و پاک کی کنی . دوباره می نویسی و پاک می کنی غافل از اینکه یه روز داد می زنن وقت تموم شد ورقه ها بالا

ازم پرسیدی منو بیشتر دوست داری یا زندگی تو خوب منم راستشو گفتم .
گفتم زندگیمو…
ازم نپرسیدی چرا گریه کردی و رفتی اما نمیدونستی که تو خودت زندگی منی

شکسپیر می گه: عشق مثل آبه می تونی تو دستات قایمش کنی ولی یه روزی دستات رو باز می کنی می بینی چکیده بی آنکه بفهمی دستات پر از خاطره هاست

قانون دوستی و معرفت میگه: باهام باشی باهاتم دیونه باشی دیونه میشم… مریض باشی مریض میشم …. بمیری میمیرم…. تنهام بزاری…………. (منتظرت می شینم)

همیشه از یه ارتفاعی از آسمون دیگه ابری وجودنداره پس هر وقت دلت ابری شد بدون که به قدر کافی اوج نگرفتی

وقتی بارون میاد هر چند قطره که تو دستت گرفتی تو منو دوست داری هر چی نتونستی بگیری من تو رو دوست دارم.

نگاهم کرد و پنداشتم دوستم دارد
نگاهم کرد ، در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم
نگاهم کرد ، دل به او بستم
نگاهم کرد ، بعدها فهمیدم که فقط نگاهم میکرد!

در زندگی محتاج دو چیز باش قلبی که دوستش داری و قلبی که دوستت دارد

در عشق اگر عذاب دنیا بکشی / با اشک دودیده طرح دریا بکشی
تا خلوت من هزار فرصت باقیست / تنها نشدی که درد تنها بکشی

هر بار که کودکانه دست کسی را گرفتم ، گم شدم . . .
آنقدر که در من هراس گرفتن دستی هست ، ترس از گم شدن نیست …

غرورت را به خاطر کسی که دوستش داری بشکن. ولی هیچ وقت دل کسی را به خاطر غرورت نشکن.

خوش است اندوه تنهایی کشیدن اگر باشد امید باز دیدن …

يکشنبه سی یکم 6 1387

اگر میخواستم تو را مجازاتت کنم
از تو می خواستم
به اندازه ای که تو را دوست دارم
مرا دوست داشته باشی


شانه هایت را برتی گریه کردن دوست دارم


مرا صدبار از خود برانی دوستت دارم
به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم
چه سود از مهر ورزیدن ،چه حاصل از وفا کردن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم

خداوندا !!  با تو از نام تو هم آبی ترم

من میسوزم و پروانه ندارم چه کنم؟


من جلوه هستی را در نیمه چشمانت دیدم

پنجره زیباست اگر بگذارند
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند


فاصله رو نمیشه با گریه پر کرد
یکیمون بهار سرخوش ، یکیمون پائیز پربرگ


خبرم داد صبا بلبل خوش خوان آمد
غم تنهائی دل سر شد و درمان آمد
سر شوریده چه مست است به دریای خیال
دل شوریده چه شاد است که سامان آمد


گویند خدا همیشه با ماست
ای غم نکند خدا تو باشی


اگه تو حصرت عشق تو بمیرم، تقصیر تو نیست اینم از بخت سیاهمه


بزار خیال کنم هنوز پر از تب و تاب منی
روزا به فکر دیدنم، شبا پر از خواب منی


خدایا تا پاکم نکرده ای خاکم نکن


پائیز غریب و بیرحم اون همه غم مگه کم بود؟
گل من رو چرا چیدی؟ گل من دنیای من بود


زندگی چیست؟
خون دل خوردن
اولش عشق، آخرش مردن

يکشنبه سی یکم 6 1387
X