میشمارم روزها رو غمگین تو ولی .....
گفتی یا اندازه آروزهات تلاش کن
یا آرزوهات رو اندازه تلاشت کن
اگه بگم بی معرفتی ناراحت میشی ....
شاید اینقده بقیه دوست دارن دوست داشتن من رنگی نداره برات ..میدونم برات عجیبه اینهمه اصرار و خواهش
اینهمه خواستن دستات بدون حتی نوازش....دلم خیلی گرفته اما تو ...حتی یه جواب به اس ام اس دلگیری من ندادی ...شاید هم میخواستی جواب بدی ولی باز مثل دفعات قبل یادت رفت ...
زلزله اومد ....چه آرزویی کردم برای خودم ...
نمیدونم چقدر باید منتظر باشم ....
دورم از تو اما با تو لحظه ها رو زنده هستم
از تو با خدا می خونم
تو خیالت توی حالت
باز توی کما می مونم
شاید این کما تا آخر عمر برام ادامه داشته باشه ....آخ که چقدر سخته خدا ....نکنه تو هم من رو یادت رفته ..نکنه تو هم مثل اون اصلا به یادم نباشی .....نکنه...
دوشنبه اول 7 1387
X