اگر میخواستم تو را مجازاتت کنم
از تو می خواستم
به اندازه ای که تو را دوست دارم
مرا دوست داشته باشی
شانه هایت را برتی گریه کردن دوست دارم
مرا صدبار از خود برانی دوستت دارم
به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم
چه سود از مهر ورزیدن ،چه حاصل از وفا کردن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
خداوندا !! با تو از نام تو هم آبی ترم
من میسوزم و پروانه ندارم چه کنم؟
من جلوه هستی را در نیمه چشمانت دیدم
پنجره زیباست اگر بگذارند
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
فاصله رو نمیشه با گریه پر کرد
یکیمون بهار سرخوش ، یکیمون پائیز پربرگ
خبرم داد صبا بلبل خوش خوان آمد
غم تنهائی دل سر شد و درمان آمد
سر شوریده چه مست است به دریای خیال
دل شوریده چه شاد است که سامان آمد
گویند خدا همیشه با ماست
ای غم نکند خدا تو باشی
اگه تو حصرت عشق تو بمیرم، تقصیر تو نیست اینم از بخت سیاهمه
بزار خیال کنم هنوز پر از تب و تاب منی
روزا به فکر دیدنم، شبا پر از خواب منی
خدایا تا پاکم نکرده ای خاکم نکن
پائیز غریب و بیرحم اون همه غم مگه کم بود؟
گل من رو چرا چیدی؟ گل من دنیای من بود
زندگی چیست؟
خون دل خوردن
اولش عشق، آخرش مردن